بدون عنوان
همیشه وقتی مهمونی ها تموم میشه، حس غریبی دارم
چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه . . .
سلام دوستان یه ماه رمضون دیگه اومد و رفت یه عمر از زندگیمون گذشت.ولی خدا رو شکر که این توفیق رو داشتیم که امسال هم تو مهمونی خدا شرکت کنیم.چه شبایی که دینا جون تا سحر بیدار بود و تا سحریشو نمیخورد نمیخوابید وچه روزایی که تا ساعت دو سه بعد ظهر میخوابید دینا جون تو بی نظمی خواب و بیداری خیلی زیاد پیشرفت کرده ولی سخت گیری نکردم تا بتونه این ماه رو اونجور که خودش اشتیاق داره درک کنه.
میخواد ماه دیده بشه ، میخواد دیده نشه !
خودتون ماهید !
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی