دینا دینا ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

مورچه طلا عشق بابا و مامانش

شاهکار طلا خانوم

مورچه طلا وقتی سرو صداش نمیاد بی شک یا داره خراب کاری میکنه یا داره یه شاهکار خلق میکنه مخصوصا که جدیدا یاد گرفته کشوهای کمدشو بیرون بکشه هم کار مامانش بیشتر شده هم اینکه دیگه بیکار نیست ...
14 مرداد 1392

همه ی ما دلمان برای کودکی تنگ میشود...

عشق کودکی       کودکی ، دخترکی موقع خواب سخت پا پیچ پدر بود و از او میپرسید : زندگی چیست پدر ؟ پدرش از سر بی میلی گفت : زندگی یعنی عشق دخترک با دل پر شوری گفت : عشق را معنی کن پدرش جواب داد : «بوسه گرم تو بر گونه من ... » دخترک خنده بر آورد ز شوق گونه های پدرش را بوسید ز آن پس گفت : پدر عشق اگر بوسه بود بوسه هایم همه تقدیم تو باد     ...
14 مرداد 1392

سشوار کشیدن مدار الکتریسیته بعد حموم

سلام عسیس مامان .خانوم خانوما تابستونه و روزی یه بار دوش گرفتن و از الزامات یا کارای واجب روز مره اش میدونه بعد کلی بگیر و بکش تو حموم و حباب بازی و مصرف یه شامپو کامل وقتی هم که بیرون میاد از حموم باید چند دوری کامل تو اتاقا بزنیم تا لباساشو بپوشه بعد یادش میاد که باید موهاشم با حوله و سشوار خشک کنه  بعدم یه لیوان شربت خنک و تاکید میکنه وقتی هم نوش جون میکنه میگه چه حالی داد....  نوش جونت مامانی  ولی اگه همینطوری تا اخر تابستون پیش بریم مرغابی میشیم.  ...
13 مرداد 1392